جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مامایی
(حامص.) ماما بودن، قابلگی.
م
معین
مالک الحزین
(لِ کُ لْ حَ) (اِ.) بوتیمار.
م
معین
مانند
(نَ) از ادات تشبیه به معنی شبیه.
م
معین
ماماچه
(چِ) (اِ.) قابله.
م
معین
مالک
(لِ) (ص.)۱- صاحب، دارنده.۲- حاکم، پادشاه.۳- نگهبان دوزخ.
م
معین
مانع
(نِ) ۱- (اِفا.) بازدارنده، منع کننده. ج. مانعون.۲- (اِ.) اشکال، مزاحمت...
م
معین
مامانی
(ص نسب) هر چیز خوب و قشنگ و دوست داشتنی.
م
معین
ماله
(لَ یا لِ) (ص.) پر، لبریز، لبالب ؛ مق. خوله.
م
معین
مانسته
(نِ تِ) (ص مف.) مانند شده.
م
معین
مامان
۱- (اِ.) (در زبان کودکان) مادر.۲- (ص.) در تداول فارسی هر چیز خوب و قشن...
«
‹
19
20
21
22
23
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها