بایگانی‌های م - صفحه ۲۷ از ۴۱۰

م معین

(اِ. ص.) جای پست، پایین مجلس

م معین

(یُ نِ) (اِ.) نوعی سس که از تخم مرغ، روغن زیتون، سرکه و خردل درست می‌...

م معین

(یَ) (اِ.) ششمین و آخرین تقسیم دورة پارینه سنگی از دوران چهارم که از ...

م معین

(اِ.) بوسه، بوسه‌ای که معمولاً با صدا همراه است. ؛~ مالی کردن پیاپی...

م معین

(یُ) (اِ.) لباس شنا.

م معین

(اِ.) مرغ خانگی.

م معین

(وَ قَ) (اِ.) رویداد، آنچه که واقع شده.

م معین

(~.)(مص ل.)تزریق مایه (واکسن) به بدن به منظور پیشگیری یا معالجة ناخوشی...

م معین

(ص.) شکمخواره، پرخور.

م معین

(وَ) (اِمر.) گلاب.

سایدبار