جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مبادی
(مَ) (اِ.) جِ مبدأ. آغازها.
م
معین
مایملک
(یَ لَ) (اِ.) دارایی، مال.
م
معین
ماژیک
(اِ.) نام تجارتی نوعی قلم دارای محفظة مرکب روغنی و نوک نمدی که بیشتر ...
م
معین
مبادله
(مُ دِ لِ یا لَ) (مص م.) دو چیز را با هم عوض کردن.
م
معین
مایل
(یِ) (ص.)۱- کج، خمیده.۲- آرزومند، مشتاق.۳- دارای شیب اندک.
م
معین
ماژور
(ژُ) (اِ.) سرگرد، یاور.
م
معین
مبادرت
(مُ دِ رَ) (مص ل.)۱- پیشی گرفتن در کاری.۲- اقدام کردن به کاری.
م
معین
مایع
(یِ) (ص. اِ.) هر جسم روان مثل آب.
م
معین
ماژ
(اِ.) عیش، عشرت، خوشی.
م
معین
مباحثه
(مُ حَ ثَ یا ثِ) (مص ل.) گفتگو و بحث نمودن.
«
‹
27
28
29
30
31
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها