جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مبدء
(مُ دَ) (اِمف.)۱- آغاز شده.۲- آشکار شده.
م
معین
مبایع
(مُ یِ) (اِفا.) خریدار، خرید کننده. ج. مبایعین.
م
معین
مباسم
(مَ س) (اِ.) ج. مَبْسم.
م
معین
مبحث
(مَ حَ) (اِ.) بحث، گفتگو. ج. مباحث.
م
معین
مباکات
(مُ) (مص ل.) با هم گریستن.
م
معین
مباسلت
(مُ سَ لَ) (مص ل.) حمله کردن در جنگ.
م
معین
مبثوت
(مَ) (اِمف.) پراکنده، گسترده.
م
معین
مباهی
(مُ) (ص.)۱- مباهات کننده، فخر کننده.۲- مغرور.
م
معین
مباسطت
(مُ سَ طَ) (مص ل.) گشاده رویی کردن
م
معین
مبتکر
(مُ تَ کِ) (ص.) کسی که چیز تازهای به وجود آورده باشد.
«
‹
30
31
32
33
34
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها