جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مبهوت
(مَ) (اِمف.) سرگردان، حیرت زده.
م
معین
مبطون
(مَ) (اِمف.)۱- کسی که به درد شکم مبتلی شود.۲- مبتلی به اسهال مزمن.۳- ...
م
معین
مبرز
(مَ رَ) (اِ.) مستراح.
م
معین
مبهم
(مُ هَ) (اِمف.) نامعلوم، مجهول، پیچیده، دارای ابهام.
م
معین
مبطن
(مُ بَ طَّ) (اِمف. ص.)میان باریک.
م
معین
مبرد
(مَ رَ) (اِ.) سبب خنکی بدن و جز آن.
م
معین
مبهج
(مُ هِ) (اِفا.) شاد سازنده، مسرور کننده.
م
معین
مبطل
(مُ طِ) (اِفا.) باطل کننده، خراب - کننده.
م
معین
مبرح
(مُ بَ رِّ) (اِ فا.) آزار کننده، رنج دهنده.
م
معین
متأله
(مُ تَ ءَ لِّ هْ) (اِفا.) کسی که به علم الهیات اشتغال دارد؛ عابد، زاه...
«
‹
35
36
37
38
39
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها