جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مأوا
(مَ) (اِ.) پناهگاه.
م
معین
مأجور
(مَ) (ص.) دارای اجر و پاداش.
م
معین
مأهول
(مَ) (اِمف.) مکانی که در آن گروهی سکونت داشته باشند.
م
معین
مأجر
(مَ جَ) (اِ.) آن چه که اجاره شود، مکان اجارهای ؛ ج. مآجر.
م
معین
مأنوس
(مَ) (ص.) انس گرفته، خو کرده.
م
معین
مأثوم
(مَ) (ص.) گناهکار، بزهکار.
م
معین
مأمون
(مَ) (اِمف.) در امان، زنهار داده شده.
م
معین
مأثور
(مَ) (اِمف.) حدیث، سخن نقل کرده شده.
م
معین
ماتم زده
(~. زَ دِ) (ص مف.)۱- سوگوار، عزادار.۲- غمگین، اندوهگین.
م
معین
مائه
(مِ اَ) (اِ.) عدد صد. ج. مئات و مآت.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها