جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مأموم
(مَ) (اِ.) آنکه از امامی پیروی کند.
م
معین
مأثر
(مَ ثِ) (اِ.) جِ مأثره، کارهای نیک و پسندیده.
م
معین
مؤثر
(مُ ءَ ث ِّ) (اِ فا.) اثر کننده، تأثیر - کننده.
م
معین
مأمول
(مَ) (اِمف.) آرزو شده.
م
معین
مأبون
(مَ) (اِمف.) متهم، تهمت زده.
م
معین
مؤتمن
(مُ تَ مَ) (ص مف.) اعتماد کرده شده، امین.
م
معین
مأموریت
(~. یَّ) (اِ.) کاری که انجام آن از سوی مقامی واگذار و خواسته شدهاست....
م
معین
مآل
(مَ) (اِ.) عاقبت، سرانجام.
م
معین
ماخ
۱ - (ص.) خسیس، پست.۲- (اِ.) سیم و زر قلب.
م
معین
ماترک
(تَ رَ) (اِ.) میراث، آنچه که از شخص مرده به جا میماند
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها