جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناداشت
(ص.)۱- فقیر، بی چیز.۲- بی شرم، بی حیا.
معین
ن
ناروا
(رَ) (ص فا.)۱- غیرمجاز.۲ - حرام، ناشایست.
معین
ن
ناراضی
(ص.) آن که راضی نیست، ناخشنود. مق راضی.
معین
ن
نادار
(ص فا.) تهیدست، فقیر. بی نوا. مق دارا.
معین
ن
ناسزا
(س) (ص.)۱- ناشایست، نالایق.۲- دشنام، حرف زشت.
معین
ن
نازک نارنجی
(~. رِ) (ص مر.) (عا.) کسی که تحمل سختیها را ندارد، زودرنج.
معین
ن
نازخاتون
(اِ.) نوعی چاشنی ایرانی که از بادمجان کباب شدة ساطوری، سیر و ریحان خرد...
معین
ن
ناسره
(سَ رِ) (ص.)۱- ناخالص، معیوب.۲- پول تقلبی، زر ناخالص.
معین
ن
نازک طبعی
(زُ. طَ) (حامص.)۱- حساسیت، زودرنجی.۲- طبع شاعرانه و لطیف داشتن.
معین
ن
نازبالش
(لِ) (اِمر.) بالش، بالش نرم.
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها