جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نهاری
(نَ) (ص نسب. اِمر.) طعامی که بدان ناشتا کنند.
معین
ن
نمیم
(نَ) (اِمص.) سخن چینی.
معین
ن
نهنبن
(نَ هَ بَ) (اِ.) درپوش، سرپوش.
معین
ن
نهایی
(نَ) (ص نسب.) پایان، آخر.
معین
ن
نهار
(نَ) (اِ.)۱- روز.۲- غذای ظهر.
معین
ن
نمیقه
(نَ قَ یا قِ) (ص.)۱- نوشته (شده).۲- نقش شده.
معین
ن
نهنبان
(نَ یا نُ هُ) (اِ.) سرپوش که روی دیگ، کوزه و مانند آن بگذارند.
معین
ن
نهایت
(نِ یَ) (اِ.) پایان، انتها.
معین
ن
نهاده
(نَ دِ) (ص مف.)۱- جای داده.۲- نصب شده.۳- مقرر.۴- معاهده بسته.۵- فرض کر...
معین
ن
نمیق
(نَ) (ص.)۱- نوشته (شده).۲- نقش شده.
«
‹
99
100
101
102
103
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها