جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نوروز کوچک
(~. چَ) (اِمر.) از نواها و آهنگهای موسیقی قدیم.
معین
ن
نورانی
(ص نسب.) منسوب به نور، دارای نور، منور. مق ظلمانی.
معین
ن
نوبر کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) میوة نو رسیده خوردن.
معین
ن
نواله پیچ
(~.) (ص فا.)۱- لقمه دهنده.۲- احسان کننده.
معین
ن
نوش لبینا
(لَ) (اِ.) نام نوایی از موسیقی.
معین
ن
نوروز بزرگ
(~. بُ زُ) (اِمر.) از نواها و آهنگهای موسیقی قدیم.
معین
ن
نورافکن
(اَ کَ) (اِ.) چراغهای برق پرنور که برای روشن ساختن محوطههای وسیع به ...
معین
ن
نوبر
(نُ بَ) (اِمر.)۱- میوة نورس.۲- هرچیز که تازه پدید آمده.
معین
ن
نواله
(نَ لِ) (اِ.)۱- گلولة خمیر.۲- مقداری از خوراک که برای کسی کنار گذارند....
معین
ن
نوش لب
(لَ) (ص مر.) شیرین لب، نوشین لب.
«
‹
111
112
113
114
115
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها