جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نوسنگی
(نُ. سَ) (اِمر.) دوران پیش از تاریخ که انسان ابزارهای سنگی میساخته.
معین
ن
نورماتیف
(نُ) (ص.) علوم دستوری، مانند منطق و اخلاق که مبانی آنها بر دستور و قو...
معین
ن
نوخط
(نُ خَ) (ص مر.) نوجوان، کسی که تازه صورتش مو درآورده.
معین
ن
نوایب
(نَ یِ) (اِ.) جِ نائبه ؛ پیش - آمدها، حوادث.
معین
ن
نول
(اِ.)۱- گرداگرد دهان.۲- منقار مرغ.۳- بینی.۴- لوله و گردن صراحی.
معین
ن
نوشتار
(~.) (اِ.) آن چه نوشته شود، نوشته.
معین
ن
نوفیدن
(دَ) (مص ل.)۱- پژواک، بازگشتن صدا.۲- فریاد کردن، بانگ کردن.
معین
ن
نوشت افزار
(~. اَ) (اِمر.) لوازم نوشتن از کاغذ و قلم و مداد و غیره، لوازم التحریر...
معین
ن
نوفه
(فِ) (اِ.) شور و غوغا، بانگ و فریاد.
معین
ن
نوشت
(نِ وِ) (اِمص.) عمل نوشتن، نوردیدن، پیچیدن.
«
‹
114
115
116
117
118
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها