جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نگاری
(ن) (اِ.) وسیلهای که با آن شیرة تریاک را میکشند.
معین
ن
نکراء
(نُ) (اِمص.)۱ - زیرکی.۲- سختی، شدت.
معین
ن
نگریستن
(نِ گَ تَ) (مص م.) دیدن، نگاه کردن.
معین
ن
نگارگر
(ن گَ) (ص فا.) نقاش، صورتگر.
معین
ن
نکر
(نُ کَ) ۱- (مص ل.) زیرک گردیدن.۲- دشوار گشتن.۳- (ص.) در فارسی، مشخص، م...
معین
ن
نگرش
(نِ گَ رِ) (اِمص.) نگریستن، بینش، نظر.
معین
ن
نگارش
(ن ر) (اِمص.) نوشتن.
معین
ن
نکث
(نَ) (مص م.)۱- شکستن عهد و پیمان.۲- به هم زدن معامله.
معین
ن
نگرانی
(~.)(حامص.)۱ - چشم داشت، انتظار.۲- تشویش، دلواپسی.
معین
ن
نگارستان
(~. ر) (اِمر.)۱- جایی که دارای انواع نقش و نگار و نقاشی باشد.۲- کارگاه...
«
‹
125
126
127
128
129
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها