جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نیش دار
(ص فا.)۱- آن که نیش دارد.۲- دارای نوک تیز.۳- اهانت آمیز.
معین
ن
نیرو
(اِ.)۱- زور، قوت، توانایی.۲- قدرت.
معین
ن
نیم من شدن
(مَ. شُ دَ) (عا.) عادلانه قضاوت کردن، انصاف دادن.
معین
ن
نیلی
(ص نسب.) به رنگ نیل، کبود رنگ.
معین
ن
نیش
(اِ.)۱- هرچیز نوک تیز.۲- عضوی که حشرات گزنده با آن میگزند.۳- (عا.) ده...
معین
ن
نیرنگ
(رَ) (اِ.)۱- طرحی که نقاش با زغال و جز آن بار اول کشد.۲- رنگی که نقا...
معین
ن
نیوشا
(نِ) (ص فا.) شنوا، درک کننده.
معین
ن
نیواره
(نِ رِ) (اِ.) وردنه ؛ چوبی استوانهای که خمیر نان را با آن پهن میکنند...
معین
ن
نیو
(ص.) دلیر، شجاع، پهلوان.
معین
ن
نیمکت
(کَ) (اِ.) نوعی صندلی دراز و پهن که چند نفر بتوانند روی آن بنشینند.
«
‹
135
136
137
138
139
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها