جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نیم خورده
(خُ دِ) (ص مف.)۱- باقی ماندة طعام.۲- خاییده شده.
معین
ن
نیل
(اِ.)۱- مادهای است آبی رنگ که از برگ انواع درختچة نیل به دست میآید.۲...
معین
ن
نیساری
(نِ) (اِ.) سپاهی، لشکری.
معین
ن
نیم ته
(تَ) (ص مر.) = نیم تاه: تقسیم شده به دو بخش، نصف شده.
معین
ن
نیفه
(فِ) (اِ.)۱- بندازار و شلوار.۲- پوستین و پوست حیوان مرده.
معین
ن
نیزه گذار
(~. گُ) (ص فا.) پرتاب کنندة نیزه.
معین
ن
نیمرو
۱ - (ص مر.) دانة گوهر که یک طرف آن مدور و طرف دیگرش پهن باشد.۲- نیم بر...
معین
ن
نیمدار
(ص مر.) (عا.) چیز مستعمل اما قابل استفاده.
معین
ن
نیمخت
(مَ) (اِ.) روز شانزدهم از ماه دهم خوارزمی و آن از ایام معروف مغان خوا...
معین
ن
نیوشه
(نِ ش) (حامص.) دزدیده به گفتگوی دیگران گوش دادن.
«
‹
135
136
137
138
139
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها