جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناغول
(اِ.)۱- نردبان.۲- سقف و پوشش بالای پلکان.
معین
ن
ناصری
(ص) (ص نسب.)۱- منسوب به «ناصره»: عیسی ناصری.۲- مسیحی، نصرانی. ج. نصار...
معین
ن
ناشر
(ش) (اِفا.)۱- نشرکننده، منتشر کننده.۲- شخص یا مؤسسهای که کتب و نشریا...
معین
ن
ناغوش
(اِ.) غوطه، سر فرو بردن در آب.
معین
ن
ناصر
(ص) (اِفا.) یاری گر، یاری کننده. ج. نصار. انصار.
معین
ن
ناشتایی
(ص نسب.) غذایی که پس از مدتی گرسنگی خورده شود، صبحانه.
معین
ن
ناغافل
(فِ) (ص.)۱- ناآگاه، بی خبر.۲- (عا.) ناگهان، بی خبر.
معین
ن
ناصح
(ص) (اِفا.) پنددهنده، نصیحت کننده.
معین
ن
ناشتا
(ص.) گرسنه، کسی که از صبح غذا نخورده باشد، صبحانه نخورده.
معین
ن
ناعی
(اِفا.)۱- آن که خبر مرگ کسی را آورده، خبر مرگ دهنده.۲- خبر بد دهنده.
«
‹
14
15
16
17
18
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها