جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناضج
(ض) (ص.) آن چه که رسیده و پخته (میوه، گوشت).
معین
ن
ناشناخته
(ش تِ)(ص مف.) نامعلوم، مجهول.
معین
ن
ناف
(اِ.)۱- سوراخ مانندی در وسط شکم.۲- میان هر چیزی. ؛~ کسی را به نام کس...
معین
ن
ناصیه
(یَ یا یِ) (اِ.)۱- پیشانی.۲- موی پیش سر. ج. نواصی.
معین
ن
ناشنا
(ش ِ) (ص.)۱- ناآشنا، بیگانه.۲- بی خبر، بی اطلاع.
معین
ن
ناغول
(اِ.)۱- نردبان.۲- سقف و پوشش بالای پلکان.
معین
ن
ناصری
(ص) (ص نسب.)۱- منسوب به «ناصره»: عیسی ناصری.۲- مسیحی، نصرانی. ج. نصار...
معین
ن
ناشر
(ش) (اِفا.)۱- نشرکننده، منتشر کننده.۲- شخص یا مؤسسهای که کتب و نشریا...
معین
ن
نامسلمان
(مُ سَ) (ص.)۱- آن که مسلمان نیست، کافر.۲- دشنام گونهای است مسلمانان ...
معین
ن
نامادری
(دَ) (ص نس.) زن پدر غیر از مادر شخص.
«
‹
17
18
19
20
21
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها