جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناتمام
(تَ) (ص.) پایان نیافته.
معین
ن
نااهل
(اَ) (ص.)۱- آن که قابلیت و استعداد ندارد.۲- فرزندی که برخلاف آداب و ع...
معین
ن
ناحفاظی
(حِ ظِ) (اِمص.) بی شرمی، به ناموس دیگران با چشم بد نگاه کردن.
معین
ن
ناتام
(ص.) ناتمام.
معین
ن
ناامید
(اُ) (ص.)۱- آن که امید ندارد.۲- درمانده، بیچاره.
معین
ن
ناجی
(اِفا.)۱- نجات یابنده، خلاص شونده.۲- رهاننده، نجات دهنده.
معین
ن
نابیوسان
(ق.) ناگاه، ناگهان.
معین
ن
ناامن
(اَ) (اِ.) جایی که امنیت در آن نیست، آشفته، پرآشوب.
معین
ن
ناجور
(ص.)۱- ناهماهنگ.۲- نامساعد.۳- نامناسب.
معین
ن
نابیوس
(ق.) غیر منتظره، ناگهان.
‹
1
2
3
4
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها