جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نال
(اِ.) روده کوچک، جوی.
معین
ن
نافه
(فِ) (اِ.)۱- ناف آهوی مشک.۲- مادهای که در ناف آهوی مشک جمع میشود.
معین
ن
نامزد
(زَ) (اِ. ص.)۱- دختر و پسری که برای زناشویی قرار گذاشته باشند.۲- کاندی...
معین
ن
نامألوف
(مَ) (ص.) انس نگرفته، ناآشنا.
معین
ن
ناقوسی
(اِ.) نام لحن بیست و ششم از سی لحن باربد.
معین
ن
نافله
(ف ل) (اِ.)۱- بخشش، عطیه.۲- عبادتی که واجب نباشد. ج. نوافل.
معین
ن
نامرد
(مَ) (ص.) پَست، بی غیرت.
معین
ن
نامأذون
(مَ) (ص.) بی اجازه، غیرمجاز.
معین
ن
ناقوس
(اِ.) زنگ کلیسا. ج. نواقیس.
معین
ن
نافع
(فِ) (اِفا. ص.) سودمند، نفع رساننده.
«
‹
18
19
20
21
22
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها