جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناقه
(قِ) (اِفا.) آن که از بیماری بیرون آمده و هنوز کاملاً تندرست نشده، از...
معین
ن
نافرمانی
(فَ) (حامص.)۱- سرکشی، طغیان.۲- معصیت، گناه.
معین
ن
نامدار
(ص.) معروف، مشهور.
معین
ن
نام بردار
(بُ) (ص.) مشهور، نیک نام.
معین
ن
ناقله
(قِ لِ) (اِ فا.) مؤنث ناقل.
معین
ن
نافرمان
(فَ) (ص.) یاغی، سرکش.
معین
ن
نامحلول
(مَ) (ص مر.) حل نشدنی، غیرقابل حل.
معین
ن
نام آور
(وَ) (ص مر.) مشهور، معروف.
معین
ن
ناقلا
(قُ) (ص مر.) (عا.) زرنگ، باهوش.
معین
ن
نافرجام
(فَ) (ص.)۱- بیهوده، بی نتیجه.۲- بدعاقبت.
«
‹
20
21
22
23
24
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها