جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناقذ
(قِ) (اِفا.) نجات دهنده.
معین
ن
ناممکن
(مُ کِ) (ص.) محال، ناشدنی، نایافتنی.
معین
ن
نامجو
(ی) (ص فا.)۱- کسی که در پی آوازة، نیک است.۲- دلیر، شجاع.
معین
ن
نالنده
(لَ دِ) (ص فا.) ناله کننده.
معین
ن
ناقد
(قِ) (اِفا.) نقدکننده، جدا کنندة خوب از بد.
معین
ن
ناملایم
(مُ یِ) (ص.)۱- آن چه که موافق و سازگار نیست.۲- درشت، خشن.
معین
ن
نامتعارف
(مُ تَ رَ) (ص مف.) نامتداول، غیر مرسوم.
معین
ن
نالش
(ل) (اِمص.) نالیدن، ناله و زاری.
معین
ن
ناقابل
(بِ) (ص.)۱- اندک، حقیر.۲- آن که قابلیت و استعداد ندارد.
معین
ن
نامطبوع
(مَ) (ص مف.) ناخوشایند.
«
‹
20
21
22
23
24
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها