جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نانجیب
(نَ) (ص مر.)۱- بدگوهر، بدنژاد.۲- رذل، فرومایه.۳- بی عفت، ناپاک.
معین
ن
نبتر
(نَ تَ) (اِ.) دایره مویینی که در پیشانی یا در گردن اسب موجود باشد و آن...
معین
ن
نایژه
(ژِ) (اِمصغ.) نک. نایژک.
معین
ن
ناگفته
(گُ تِ) (ص مف.) گفته نشده، اظهار نشده. مق گفته.
معین
ن
ناک
(ص.) (عا.) لات بی چیز، آن که آه در بساط ندارد.
معین
ن
نبت
(نَ) ۱- (مص ل.) روییدن گیاه، رستن.۲- (مص م.) رویانیدن زمین گیاه را.۳- ...
معین
ن
نایچه
(چ) (اِمصغ.) نای کوچک، لولة کوچک.
معین
ن
ناگزیر
(گُ) (ق.) ناچار.
معین
ن
ناژو
(اِ.) درخت صنوبر.
معین
ن
نبایل
(نَ یِ) (اِ.) ج. نبیله.۱- بزرگان.۲- کارهای بزرگ.۳- نیکوییها.
«
‹
31
32
33
34
35
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها