جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نباج
(نَ) (اِ.) = نباغ. انباغ: هر یک از دو زن یک شوهر نسبت به دیگری.
معین
ن
نایافت
(ص.) نایاب، کم یاب.
معین
ن
ناکب
(کِ) (اِفا.)۱- کناره گیرنده، معرض.۲- میل کننده، مایل.
معین
ن
نبس
(نَ بَ) (اِ.) نک. نبسه.
معین
ن
نباتات
(نَ) (اِ.) جِ نبات ؛ گیاهها، رستنیها.
معین
ن
نایاب
(ص.) نادر، کمیاب.
معین
ن
ناکامی
(حامص.) ناامیدی، محرومی.
معین
ن
نبرده
(نَ بَ دِ) (ص نسب.) دلیر، جنگجو.
معین
ن
نبات
(نَ) (اِ.)۱- شکر بلور شده، قند.۲- روییدنی، گیاه. ج. نباتات.
معین
ن
نای
(اِ.)۱- نِی، ساز بادی.۲- گلو، حلقوم.۳- لولهای غضروفی که از گلو به پای...
«
‹
32
33
34
35
36
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها