جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نباتات
(نَ) (اِ.) جِ نبات ؛ گیاهها، رستنیها.
معین
ن
نایاب
(ص.) نادر، کمیاب.
معین
ن
ناکامی
(حامص.) ناامیدی، محرومی.
معین
ن
نبرده
(نَ بَ دِ) (ص نسب.) دلیر، جنگجو.
معین
ن
نبات
(نَ) (اِ.)۱- شکر بلور شده، قند.۲- روییدنی، گیاه. ج. نباتات.
معین
ن
نای
(اِ.)۱- نِی، ساز بادی.۲- گلو، حلقوم.۳- لولهای غضروفی که از گلو به پای...
معین
ن
ناکام و کام
(ق مر.) خواه ناخواه.
معین
ن
نبرد
(نَ بَ) (اِ.)۱- جنگ، کارزار.۲- مسابقه.
معین
ن
نبا
(نَ بَ) ۱- گفتار، خبر.۲- قرآن.
معین
ن
ناگوار
(گُ) (ص.)۱- نامطبوع، ناخوش آیند.۲- هضم نشده.
«
‹
34
35
36
37
38
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها