جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناامن
(اَ) (اِ.) جایی که امنیت در آن نیست، آشفته، پرآشوب.
معین
ن
ناجور
(ص.)۱- ناهماهنگ.۲- نامساعد.۳- نامناسب.
معین
ن
نابیوس
(ق.) غیر منتظره، ناگهان.
معین
ن
نائبات
(ئِ) (اِ.) ج نائبه ؛ پیش آمدها، بلایا، حادثهها.
معین
ن
ناجود
(اِ.) کاسه، قدح.
معین
ن
نابینا
(ص.) کور. مق بینا.
معین
ن
ناآهار
(ص.) آن که چیزی نخورده.
معین
ن
ناجوانمرد
(جَ مَ) (ص مر.) فاقد خصلتهای نیک و پسندیده. مق جوانمرد.
معین
ن
نابکار
(بِ) (ص.)۱- بدکردار، بدکار.۲- بی حاصل، بی فایده.
معین
ن
نا
(اِ.) (عا.) = ناه:بویِ نم، بویی که از اجناس نم گرفته به مشام میرسد.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها