جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناخ
(اِ.) ناف، سوراخی که در وسط شکم باشد.
معین
ن
ناتو
(~.) (اِ.) علامت اختصاری سازمان پیمان آتلانتیک شمالی پیمانی نظامی که...
معین
ن
ناباب
(ص.) نامناسب، ناجور.
معین
ن
ناحیه
(یَ یا یِ) (اِ.)۱- جهت، کرانه، جانب.۲- مملکت، کشور. ج. نواحی.
معین
ن
ناتنی
(تَ)(ص نسب.)فرزندان یا خویشاوندانی که از یک پدر و مادر نباشند.
معین
ن
ناب
(اِ.) دندان نیش. ج. انیاب.
معین
ن
نارنگی
(ر)(اِ.) درخت است پایا از تیرة مرکبات با میوة کروی و معطر.
معین
ن
ناراحت
(حَ) (ص.)۱- آن چه که در آن راحت وآسایش نیست.۲- ناآرام، آشوب طلب.۳- مض...
معین
ن
ناخودآگاه
(خُ) (ص مر.)۱- پنهان و نا - شناخته.۲- بدون قصد و عمد.
معین
ن
نارنجی
(رِ) (ص.)۱- هر یک از رنگهای واقع در طیف سرخ و زرد.۲- به رنگ نارنج.
«
‹
3
4
5
6
7
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها