جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نستاک
(نِ) (اِ.) پیچش شکم.
معین
ن
نسا
(~.) (اِ.) لاشه، مردار.
معین
ن
نسر طائر
(نَ ر ئ) (اِمر.) یکی از ستارههای قدر اول صورت فلکی عقاب.
معین
ن
نسبی
(نَ سَ) (ص.) منسوب به نسب.
معین
ن
نس
(نُ) (اِ.) پوز، گرداگرد دهان.
معین
ن
نسر
(نَ سَ) (اِ.)۱- خانة پشت به آفتاب، قسمت جنوبی حیاط.۲- خانه مانندی که د...
معین
ن
نسبت کردن
(~. کَ دَ) (مص م.)۱- نسبت دادن، منسوب کردن.۲- مخصوص کردن، ویژه گردانی...
معین
ن
نزیه
(نَ) (ص.) ۱- پاک و پاکیزه.۲- خوش و خرم، باصفا. ۳- پاکدامن.
معین
ن
نسخه کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) سیاهه گرفتن، صورت برداشتن.
معین
ن
نسبت دادن
(~. دَ) (مص م.) منسوب کردن، انتساب دادن.
«
‹
59
60
61
62
63
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها