جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نزول کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.)۱- پایین آمدن.۲- وارد شدن به جایی.۳- پول با بهره از...
معین
ن
نسوان
(نِ) (اِ.) زنان.
معین
ن
نسخه
(نُ خِ) (اِ.)۱- نوشتهای که از روی نوشتة دیگر تهیه کنند.۲- کاغذ حاوی...
معین
ن
نسب نامه
(نَ سَ. مِ) (اِمر.) ورقهای که در آن صورت پدران یک فرد، یا مادران او،...
معین
ن
نزول خور
(~. خُ) (ص فا.) رباخوار.
معین
ن
نسوار
(نِ) (اِ.) ناس، برگ خشک از نوع تنباکو که آن را نرم میکوبند و با اندکی...
معین
ن
نسخ نمودن
(نَ. نُ دَ) (مص م.) باطل کردن، رد کردن.
معین
ن
نسب
(نَ سَ) (اِ.)۱- نژاد، خاندان.۲- خویشاوندی، قرابت. ج. انساب.
معین
ن
نزول
(نُ) (مص ل.)۱- فرود آمدن، پایین آمدن.۲- ربح، سودِ پول.
معین
ن
نسو
(نَ یا نِ) (ص.) چیز نرم، لطیف و هموار.
«
‹
60
61
62
63
64
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها