جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نشف
(نَ) (مص م.) جذب کردن.
معین
ن
نشان کردن
(نِ. کَ دَ) (مص م.)۱- علامت گذاشتن.۲- مهر کردن.۳- نامزد کردن، برگزیدن....
معین
ن
نسیه
(نِ یِ) (ص.) آن چه به وعده فروخته شود.
معین
ن
نشستن
(نِ شَ تَ) (مص ل.) در جایی قرار گرفتن، ضد ایستادن.
معین
ن
نشان دادن
(~. دَ) (مص م.) سراغ دادن، نمایاندن.
معین
ن
نسیم
(نَ) (اِ.) باد خُنَک و ملایم.
معین
ن
نشست کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.)۱- بر تخت نشستن، جلوس کردن.۲- اقامت کردن.۳- فرو نشست...
معین
ن
نشان
(نِ) (اِ.)۱- علامت، نشانه۲- مُهر و نگین.۳- هدف و نشانه برای تیراندازی....
معین
ن
نسیله
(نَ یا نُ لَ) (اِ.) گله و رمه.
معین
ن
نشست
(نِ شَ) (مص م.)۱- نشستن.۲- (اِ.) جلسه، گردهمائی.۳- کنایه از: اسب.
«
‹
63
64
65
66
67
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها