جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نعومت
(نُ مَ) (اِمص.) نرمی، ملایمت. مق خشونت.
معین
ن
نعت
(نَ) ۱- (اِ.) ستایش، مدح.۲- (مص م.) وصف کردن کسی یا چیزی به نیکی.۳- ...
معین
ن
نظربازی
(~.) (حامص.) تماشای زیبارویان، چشم چرانی.
معین
ن
نعوظ
(نُ) (مص ل.) برخاستن آلت تناسلی مرد به سبب غلبة شهوت.
معین
ن
نعایم
(نَ یِ) (اِ.) ج نعامة. شتر مرغان. بیستمین منزل از منازل قمر.
معین
ن
نظرباز
(~.) (ص فا.)۱- کسی که به نگریستن به چهرة زیبارویان عادت دارد.۲- شعبده...
معین
ن
نعوذ
(نَ) (فعل.) پناه میبریم.
معین
ن
نعامه
(نَ مِ) (اِ.) شترمرغ.
معین
ن
نظر کرده
(~. کَ دِ) (ص مف.) (عا.) مورد توجه و عنایت درگاه الوهیت واقع شده.
معین
ن
نعناع
(نَ) (اِ.)گیاهی است از تیرة دو لپهایهای پیوسته گلبرگ که سردستة تیرة...
«
‹
74
75
76
77
78
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها