جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نعال
(نِ) (اِ.)۱- جِ نعل ؛ کفشها، پاپوش.۲- پایین مجلس، درگاه.
معین
ن
نظر قربانی
(~. قُ) (اِمر.) مهرهای که آن را برای دفع چشم زخم به گردن بیآویزند.
معین
ن
نعمت
(نِ مَ) (اِ.)۱- احسان، نیکی.۲- مال، روزی. ج. نعم. نعمات.
معین
ن
نعاس
(نُ) (اِ.) سستی، خواب، چُرت.
معین
ن
نظر دادن
(~. دَ) (مص ل.) اظهار عقیده کردن، عقیدة خود را بیان کردن.
معین
ن
نعمات
(نِ عَ) (اِ.) جِ نعمت.
معین
ن
نعاب
(نُ) (مص ل.) آواز دادن کلاغ.
معین
ن
نظر
(نَ ظَ) ۱- (مص م.) نگاه کردن، نگریستن، ۲- به نظر آوردن.۳- مورد توجه قر...
معین
ن
نعماء
(نَ) (اِ.)۱- نعمت.۲- شادمانی.
معین
ن
نظیم
(نَ ظِ) (اِمف.)۱- به رشته کشیده شده.۲- به نظم درآورده شده (شعر).
«
‹
75
76
77
78
79
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها