جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نفاست
(نَ سَ) (مص ل.)۱- خوبی، لطافت.۲- گران مایه بودن، گران بها شدن.
معین
ن
نغم
(نَ غَ) (اِ.) سخن آهسته.
معین
ن
نفل
(نَ فَ) ۱- (اِ.) غنیمت.۲- غنیمتی که از دشمن برای مصالحه گیرند.۳- مالی ...
معین
ن
نفخه
(نَ خِ) (مص م.) یک بار دمیدن با دهان، دم و غیره.
معین
ن
نفاس
(نِ) (اِ.)۱- زچگی زن، حالت وضع حمل.۲- ایام زچگی زن.۳- خونی که پس از ز...
معین
ن
نغل
(نَ غ) (ص.) زنازاده، پسر زنا.
معین
ن
نفقه کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) انفاق کردن، بخشش کردن.
معین
ن
نفخ
(نَ) (اِمص.)۱- دمیدگی.۲- پری شکم از باد.۳- ورم، آماس.۴- فخر و تکبر.
معین
ن
نفار
(نِ) (مص ل.) رمیدن، دور شدن.
معین
ن
نغز
(نَ) (ص.) خوب، نیک، بدیع.
«
‹
79
80
81
82
83
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها