جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نمور
(نَ) (ص.) نمناک، مرطوب.
معین
ن
نمدین
(~.) (ص نسب.) ساخته شده از نمد.
معین
ن
نمازگزاردن
(~. گُ دَ) (مص ل.) به جای آوردن نماز.
معین
ن
نموده
(نُ دِ) (ص مف.)۱- نشان داده.۲- آشکار کرده، فاش شده.
معین
ن
نمدمال
(~.)(ص فا.)کسی که شغلش درست کردن نمد است.
معین
ن
نمازخانه
(~. نِ) (اِمر.)۱- جایی که در آن نماز خوانند.۲- محلی در کلیسا یا کاخ مس...
معین
ن
نمودن
(نُ یا نَ دَ) ۱- (مص ل.) هویدا شدن، آشکار شدن.۲- (مص م.) آشکار کردن، ظ...
معین
ن
نمدزین
(~.) (اِمر.) نمدی که بر پشت اسب و زیر زین افکنند. تکلتو و آدرم و آدرمه...
معین
ن
نماز پیشین
(~ پِ) (اِمر.) نماز ظهر.
معین
ن
نمودار
(نُ یا نَ) ۱- (ص فا.) پدیدار، هویدا.۲- (اِ.) جدولی که مقدار صعود و نزو...
«
‹
93
94
95
96
97
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها