جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هارمونیک
(مُ) (ص.) دارای هماهنگی. (فره).
معین
ه
هاتول
(ص.) کدر، تیره. ؛ آب ~ واتول آب کدر و گل آلود.
معین
ه
هاف هاف
(اِصت.) آواز سگ (خاصه سگ پیر) هفهف، عوعو.
معین
ه
هارمونی
(مُ) (اِ.) سازگاری اجزا با یکدیگر، هماهنگی (فره).
معین
ه
هاتف
(تِ) (اِفا.) آواز دهنده، آواز کننده.
معین
ه
هاضمه
(ض مِ) (اِ.) دستگاه گوارش و هضم غذا در بدن.
معین
ه
هارت و پورت
(تُ)(اِمر.) = هارت و هورت: لاف، گزافه، داد و فریاد توخالی.
معین
ه
هابط
(بِ) ۱- (اِفا.) فرود آینده، نازل.۲- ستارة هبوط کننده.
معین
ه
هاضم
(ض) (اِفا.) هضم کننده.
معین
ه
هارب
(رِ) (اِفا.) گریزنده، فرار کننده.
‹
1
2
3
4
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها