جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هم آهنگی کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.)۱- متحد شدن.۲- برابری کردن در امری.۳- توافق کردن و...
معین
ه
همآویز
(هَ) (ص مر.)۱- هم آورد، هم نبرد.۲- همتا.
معین
ه
هم پشت
(~. پُ) (ص.) متحد، پشتیبان.
معین
ه
هم رس
(~. رَ) (ص.) هم آهنگ، یک جهت، متفاوت.
معین
ه
هم آهنگ
(هَ. هَ) (ص.)۱- موافق، متحد.۲- دو یا چند صدا که با هم توافق و تناسب دا...
معین
ه
هم گوشه
(هَ. ش) (ص.) هم ارز، هم قدر.
معین
ه
هم پالکی
(~. ل) (ص.) = هم پالگی:۱- (عا.) کسی که با دیگری در یک پالکی و کجاوه ن...
معین
ه
هم دوره
(~. دُ ر)(ص مر.)۱ - هم عصر، معاصر.۲- شریک دورة تحصیلی.
معین
ه
هم آغوشی
(هَ) (حامص.) در بغل کسی بودن.
معین
ه
هم گرایی
(هَ. گِ) (حامص.) تقارب، کیفیت نزدیک شدن اجزای یک کل به یکدیگر.
«
‹
38
39
40
41
42
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها