جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هلیکوپتر
(هِ کُ تِ) (اِ.) نوعی وسیلة ترابری هوایی که در هنگام فراز و فرود میت...
معین
ه
هم کاسه
(~. س) (ص.) نک. هم پیاله.
معین
ه
هم شکم
(~. ش کَ) (ص.) دو قلو.
معین
ه
هم خوابه
(~. خا بِ) (ص.) همسر.
معین
ه
هلیک
(هَ) (اِ.) آلبالوی جنگلی را گویند که آلولک نیز گفته میشود.
معین
ه
هم کاری
(~.) (حامص.)۱- هم شغلی.۲- شرکت با دیگری در کاری و شغلی.
معین
ه
هم شکل
(~. شِ) (ص مر.) شبیه.
معین
ه
هم جوار
(~. جَ) (ص.) همسایه.
معین
ه
هلیوم
(هِ یُ) (اِ.) عنصر گازی شکلی که در برخی سنگهای حاوی اکسیداورانیوم کش...
معین
ه
هم کار
(هَ) (ص مر.)۱- هم شغل.۲- حریف، رقیب.
«
‹
40
41
42
43
44
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها