جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
همبازی
(هَ) (حامص.)۱- انبازی.۲- همتایی.
معین
ه
همام
(هَ مّ) (ص.) سخن چین، نمام.
معین
ه
هن و هن
(هِ نُ هِ) (اِمر.) (عا.) نفس نفس زدن.
معین
ه
هموگلوبین
(هِ گُ لُ) (اِ.) یکی از رنگ دانههای تنفسی است که در خون مهره داران و...
معین
ه
همزه
(هَ زِ) (اِ.)۱- حروف صامتی که به صورت «ء» نوشته میشود و ممکن است ساک...
معین
ه
همباز شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.) شریک شدن.
معین
ه
همال
(هَ) (ص.) همتا، برابر، مثل، مانند.
معین
ه
همین
(هَ)۱- (ص اشاره، مبهم) خود این، هم این.۲- عین این.۳- (ضم.) این.
معین
ه
هموم
(هُ) (اِ.) جِ هم ؛ اندوهها.
معین
ه
همزاد
(~.) (ص.)۱- هم سن و سال.۲- به باور عوام موجودی که هم زمان با به دنیا آ...
«
‹
42
43
44
45
46
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها