بایگانی‌های ه - صفحه ۴۷ از ۶۵

معین ه

(هَ سَ یا س) (اِ.) (عا.)۱- نفس نفس زدن.۲- اضطراب.

معین ه

(~. چُ) (ق.) چون، مانند.

معین ه

(هَ) (ص.) هم شأن، هم رتبه.

معین ه

(هَ) (حامص.)۱- انبازی.۲- همتایی.

معین ه

(هَ مّ) (ص.) سخن چین، نمام.

معین ه

(هِ نُ هِ) (اِمر.) (عا.) نفس نفس زدن.

معین ه

(هِ گُ لُ) (اِ.) یکی از رنگ دانه‌های تنفسی است که در خون مهره داران و...

معین ه

(هَ زِ) (اِ.)۱- حروف صامتی که به صورت «ء» نوشته می‌شود و ممکن است ساک...

معین ه

(~. شُ دَ) (مص ل.) شریک شدن.

معین ه

(هَ) (ص.) همتا، برابر، مثل، مانند.

سایدبار