جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هموگلوبین
(هِ گُ لُ) (اِ.) یکی از رنگ دانههای تنفسی است که در خون مهره داران و...
معین
ه
همزه
(هَ زِ) (اِ.)۱- حروف صامتی که به صورت «ء» نوشته میشود و ممکن است ساک...
معین
ه
همباز شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.) شریک شدن.
معین
ه
همال
(هَ) (ص.) همتا، برابر، مثل، مانند.
معین
ه
همین
(هَ)۱- (ص اشاره، مبهم) خود این، هم این.۲- عین این.۳- (ضم.) این.
معین
ه
هموم
(هُ) (اِ.) جِ هم ؛ اندوهها.
معین
ه
همزاد
(~.) (ص.)۱- هم سن و سال.۲- به باور عوام موجودی که هم زمان با به دنیا آ...
معین
ه
همباز
(هَ) (ص.) شریک، انباز.
معین
ه
همیشگی
(~.) (ص نسب.)۱- منسوب به همیشه، دایمی.۲- (ق.) همیشه، همواره.
معین
ه
هموفیلی
(هِ مُ) (اِ.) نوعی بیماری ارثی خونی که در آن انعقاد خون به کندی صورت ...
«
‹
46
47
48
49
50
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها