جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هوا گرفتن
(~. گِ رِ تَ) (مص ل.)۱- بالا رفتن، اوج گرفتن.۲- پیشرفت کردن، ترقی کردن...
معین
ه
هنگام
(هِ) (اِ.)۱- وقت، زمان.۲- موسم، فصل.۳- زمان مرگ.
معین
ه
هورقلیا
(قَ) (اِ.) درخشش بخار، تشعشع بخار.
معین
ه
هواشناسی
(هَ. ش) (اِمر.) علمی که جو زمین و ارتباط آن را با نوع آب و هوا مورد بح...
معین
ه
هوا
(~.) (اِ.) (عا.) اوضاع، احوال، شرایط. ؛ ~ پس بودن کنایه از: نامناسب و...
معین
ه
هنگار
(هَ) (اِ.) تندی، تیزی، شتاب.
معین
ه
هورشید
(اِ.) خورشید.
معین
ه
هواسیده
(هَ د ِ)(ص مف.)لب بی رنگ و خشک شده.
معین
ه
هو گویک
(هُ یَ) (اِ.) مرغ حق گو، مرغ شب آویز.
معین
ه
هنگ
(هَ) (اِ.)۱- وقار، سنگینی.۲- قصد، اراده.۳- معرفت، دانایی.۴- از تقسیم...
«
‹
54
55
56
57
58
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها