جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هین
(هِ) (اِ.) سیل، سیلاب.
معین
ه
هیجان
(هَ یَ) (مص ل.)۱- آشفته شدن.۲- برانگیخته شدن، اضطراب.۳- (اِ.) خشم، غض...
معین
ه
هیچ گاه
(ق مر.) هیچ وقت، هرگز.
معین
ه
هیمه
(هِ مِ) (اِ.) هیزم.
معین
ه
هیجا
(هَ) (اِ.) نبرد، کارزار.
معین
ه
هیچ کس
(کَ)۱- (اِ.)کسی، شخصی.۲- (ص.) ناچیز، بی ارزش.
معین
ه
هیمنه
(هَ مَ نِ) (مص ل.)۱- آمین گفتن.۲- نگهبانی کردن.۳- در فارسی: وقار، شکو...
معین
ه
هیتر
(تِ) (اِ.) وسیلهای برای گرم کردن هوای مکانهایی مانند اتاق و کارخانه...
معین
ه
هیچ کاره
(ر یا رَ) (ص مر. ق.) آن که برای کاری شایسته نیست، بی کاره.
معین
ه
هیلله
(هَ لَ لِ) (مص ل.) لااله الا الله گفتن.
«
‹
61
62
63
64
65
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها