جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پکن
(پَ کَ) (اِ.) نک ارزن.
پ
معین
پژولانیدن
(پِ دَ) (مص م.) = پژولاندن:۱- پژمرده کردن.۲- رنجه کردن.۳- نرم گردیدن....
پ
معین
پچپچه
(پِ پِ چِ) (اِصت.) سخنی که بر سر زبانها بیفتد و مردم آن را به طور درگ...
پ
معین
پوک
(ص.) هر چیز تو خالی، میان تهی.
پ
معین
پولادین
(ص نسب.)۱- ساخته شده از پولاد.۲- بسیار محکم، نیرومند.
پ
معین
پکمز
(پَ مَ) (اِ.)۱- دوشاب، شیره، دبس.۲- شراب.
پ
معین
پژول
(پَ) (اِ.)۱- استخوان بین دو قوزک پا.۲- پستان زنان.
پ
معین
پچل
(پِ چَ) (ص.)۱- شلخته.۲- کثیف، پلید. بچل، چپل و پچول نیز گویند.
پ
معین
پوچال
(اِمر.) تراشة چوب، پوشال.
پ
معین
پولادپوش
(ص فا.) مرد جنگی، آن که زره بر تن کند.
«
‹
116
117
118
119
120
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها