جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پی جامه
(مِ) (اِمر.) زیر جامه، شلوار پارچهای راحتی که در خانه پوشند؛ پیژاما.
پ
معین
پیراینده
(یَ دِ) (ص فا.)۱- پیرایش دهنده.۲- زینت دهنده.
پ
معین
پیدایش
(پَ یِ) (اِمص.)۱- ظهور، پدیدار گشتن.۲- خلقت، آفرینش.
پ
معین
پیج
(پِ) (اِمص.) عمل فراخواندن کسی، معمولاً به طور مکرر، برای مراجعة فوری...
پ
معین
پیازی
(اِ.)۱- نوعی لعل گرانبها.۲- گرزی با چند گوی فولادی و دستة چوبی.
پ
معین
پی کور کردن
(پِ. کَ دَ) (مص م.) از بین بردن اثر چیزی، پی گم کردن.
پ
معین
پی بردن
(~. بُ دَ) (مص ل.) آگاه گشتن، اطلاع یافتن.
پ
معین
پیرایشگر
(یِ گَ) (ص.)۱- سلمانی.۲- دباغ.
پ
معین
پیداوسی
(پَ وَ) (اِ.) نک پنداوسی.
پ
معین
پیتزا
(اِ.) نوعی غذای ایتالیایی که برای تهیة آن از خمیر و پنیر مخصوص به همر...
«
‹
120
121
122
123
124
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها