جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیدا کردن
(~. کَ دَ) (مص م.)۱- آشکار کردن.۲- یافتن، جستن.
پ
معین
پیاپی
(پِ یا پَ پِ) (ق مر.)۱- پشت سر هم.۲- هم قدم، هم عنان.
پ
معین
پیاز
(اِ.) گیاه علفی از تیره سوسنیها با برگهای نوک تیز گلهای سفید مایل ب...
پ
معین
پی فراخ
(پِ. فَ) (ص مر.) تندرو، افراطی.
پ
معین
پی آوردن
(~. وَ دَ) (مص ل.) تاب آوردن، طاقت داشتن.
پ
معین
پیراهن خواب
(~. خا) (اِمر.) پیراهن گشاد و راحت برای هنگام خواب.
پ
معین
پیدا شدن
(پِ. شُ دَ) (مص ل.)۱- ظاهر شدن.۲- معلوم گشتن.۳- یافته شدن.۴- به وجود آ...
پ
معین
پیانیست
(ص فا.) نوازندة پیانو.
پ
معین
پیاده کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) (عا.)۱- تعمیر کردن موتور ماشین.۲- ضرر رساندن.
پ
معین
پی سپید
(پَ یا پِ س ِ) (ص مر.)=پی سفید: شوم قدم، نامبارک.
«
‹
122
123
124
125
126
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها