جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پی آمد
(پَ مَ) (اِ.)۱- عارضه.۲- حادثه.
پ
معین
پیراهن
(هَ) (اِ.) تن پوش، لباس. ؛ ~عثمان کردن بهانه کردن، دستاویز قرار داد...
پ
معین
پیدا آمدن
(~. مَ دَ) (مص ل.)۱- ظاهر شدن.۲- حاصل شدن.
پ
معین
پیانو
(نُ) (اِ.) یکی از ابزارهای موسیقی که دارای شاسی است و با فشار سر انگش...
پ
معین
پیاده نظام
(~. نِ) (اِمر.) بخشی از لشکر که افراد آن پیادهاند.
پ
معین
پی سپردن
(~. س ِ پَ دَ)(مص م.)۱- پایمال کردن.۲- عبور کردن.
پ
معین
پی
(اِ.)۱- سیزدهمین حرف الفبای یونانی (~) و آن نمایندة ستارههای قدر شانز...
پ
معین
پیرانه سر
(~. سَ) (ق مر.) هنگام پیری، در عهد پیری.
پ
معین
پیدا
(پَ یا پِ) (ص. ق.)۱- روشن، آشکار.۲- ظاهر، ضد باطن.۳- مشخص، متمایز.
پ
معین
پیان
(ص.) مست مست، مستی که سر از پای نشناسد.
«
‹
123
124
125
126
127
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها