جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیرند
(پِ رَ) (ص.) ضعیف، ناتوان.
پ
معین
پیش اندیش
(اَ) (ص.) محتاط، عاقل.
پ
معین
پیزه
(پِ زِ یا زَ) (اِ.) = پیزی:۱- شکم.۲- (عا.) مقعد، مخرج.
پ
معین
پیرزا
(ص مف.)۱- آن که از پدر و مادری سالخورده زاده و بدین سبب ضعیف میباشد.۲...
پ
معین
پیش افکندن
(اَ کَ دَ) (مص م.)۱- پیش انداختن.۲- پایین انداختن.
پ
معین
پیزری
(~.) (ص نسب.) سست، بی دوام.
پ
معین
پیش افتادن
(اُ دَ) (مص ل.)۱- جلو زدن.۲- برتری یافتن.
پ
معین
پیزر
(زُ) (اِ.)۱- گیاه باتلاقی.۲- پوشال یا هر چیزی که با آن لای پالان را پر...
پ
معین
پیش آگهی
(گَ) (اِمر.) آگهی ای که پیش از زمان پرداخت سند، برای وام دار فرستاده م...
پ
معین
پیری
(حامص.) سالخوردگی، کهنسالی.
«
‹
129
130
131
132
133
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها