جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیروزه فام
(~.) (ص مر.) به رنگ فیروزه.
پ
معین
پیش بین
(ص فا.) با احتیاط، دوراندیش.
پ
معین
پیستوله
(لِ) (اِ.)۱- اسلحة کمری گرم، هفت تیر، تپانچه.۲- دستگاهی که با آن رنگ ...
پ
معین
پیروزه
(زِ) (اِ.)۱- فیروزه.۲- به رنگ فیروزه.
پ
معین
پیش بها
(بَ) (اِمر.) پولی که پیش از دریافت کالا به فروشنده دهند تا هنگام تحویل...
پ
معین
پیست
(اِ.) = پیس: شخص مبتلا به برص، ابرص، پیس.
پ
معین
پیروز
(ص.)۱- مظفر، چیره.۲- مبارک، خجسته.
پ
معین
پیش بند
(بَ) (اِمر.) پارچهای که به وسیلة آن قسمت جلو سینه و دامن را میپوشانن...
پ
معین
پیس
(یِ) (اِ.) نمایشنامه.
پ
معین
پیرو
(اِ.) کیسه، کیسة پول.
«
‹
131
132
133
134
135
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها