جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیشینیان
(اِ.) جِ پیشین ؛ گذشتگان، سابقان. مق پسینیان.
پ
معین
پیشوا
(ص مر.) رهبر، سردار.
پ
معین
پیشانی نهادن
(نَ دَ) (مص ل.) تواضع کردن، سر فرود آوردن.
پ
معین
پیش نویس
(نِ)(اِمر.)نوشتهای که هنوز پاک - نویس نشده و پس از حک و اصلاح، پاک ...
پ
معین
پیل سم
(سُ) (ص مر.)۱ - سم ستبر و درشت و محکم.۲- اسبی که سمهای بزرگ و ستبر دا...
پ
معین
پیشینه
(نِ) (اِمر.)۱ - قدیم، دیرینه.۲- نخستین، اولین.۳- سابقه.
پ
معین
پیشه گرفتن
(~. گِ رِ تَ)(مص م.) کاری را به عنوان پیشه قرار دادن.
پ
معین
پیشانی سودن
(دَ) (مص ل.) کرنش کردن.
پ
معین
پیش نهاد
(نَ یا نِ) (اِمر.) اندیشه یا طرحی که کسی مطرح میکند تا دیگران نیک یا ...
پ
معین
پیل بار
(اِمر.) پیلوار، آن مقدار که بر پشت پیل حمل شود.
«
‹
135
136
137
138
139
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها