جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیشینه
(نِ) (اِمر.)۱ - قدیم، دیرینه.۲- نخستین، اولین.۳- سابقه.
پ
معین
پیشه گرفتن
(~. گِ رِ تَ)(مص م.) کاری را به عنوان پیشه قرار دادن.
پ
معین
پیشانی سودن
(دَ) (مص ل.) کرنش کردن.
پ
معین
پیش نهاد
(نَ یا نِ) (اِمر.) اندیشه یا طرحی که کسی مطرح میکند تا دیگران نیک یا ...
پ
معین
پیل بار
(اِمر.) پیلوار، آن مقدار که بر پشت پیل حمل شود.
پ
معین
پیشین گاه
(~.) (اِمر.) وقت نماز ظهر.
پ
معین
پیشه گانی
(~.) (اِمص.) پیشه وری، پیشه گری.
پ
معین
پیشانی بلند
(بُ لَ) (ص مر.) خوش اقبال، نیک اختر.
پ
معین
پیش نماز
(نَ) (اِمر.) امام جماعت.
پ
معین
پیل اوژن
(اُ ژَ) (ص فا.) پیل افکن، پیل کش.
«
‹
138
139
140
141
142
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها