جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیشکش کردن
(کِ. کَ دَ) (مص م.) تقدیم کردن هدیهای به کسی.
پ
معین
پیشدست
(دَ) (اِمص.) معاون، پیشکار.
پ
معین
پیش کسوت
(کِ وَ) (ص مر.)۱- مقدم، پیشگام، پیشرو، پیش قدم.۲- یکی از مدارج طریقت...
پ
معین
پیش رفتن
(رَ تَ) (مص ل.) نزدیک رفتن.
پ
معین
پیچ و تاب
(چُ) (اِمر.)۱- خم و شکن.۲- رنج و مشقت.
پ
معین
پیهودن
(پِ دَ) (مص ل.) = بیهودن: نیم - سوخته گشتن به وسیلة تابش آتش ؛ بیهودن...
پ
معین
پیمانه گسار
(~. گُ) (ص فا.) شراب خوار، باده نوش.
پ
معین
پیلتن
(تَ) (ص مر.) عظیم الجثه، زورمند.
پ
معین
پیچ
۱ - (اِمص.) خم هر چیز کج.۲- (اِ.) نوعی میخ.۳- در ترکیب به معنی پیچنده ...
پ
معین
پیه سوز
(~.) (اِمر.) نوعی چراغ با ظرف سفالی یا فلزی که در آن پیه یا روغن کرچک ...
«
‹
141
142
143
144
145
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها