جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیوندگاه
(~.) (اِمر.) جای به هم پیوستن دو استخوان. مفصل، بند.
پ
معین
پینووا
(اِ.) پینوبا، آش کشک، آش قره قروت.
پ
معین
پیلگون
(ص مر.)۱- به رنگ پیل، خاکستری.۲- مانند فیل از بزرگی و سنگینی.
پ
معین
پیوستگی
(پِ وَ تِ) (حامص.)۱- به هم بستگی، ارتباط.۲- خویشاوند شدن، خویشی.
پ
معین
پینو
(پِ) (اِ.) کشک، قره قروت.
پ
معین
پیلگوشک
(شَ) (اِمر) ترشک، ریواس.
پ
معین
پیوسته شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.)۱- متصل شدن، مربوط شدن.۲- دوام یافتن.
پ
معین
پینه دوز
(~.) (ا.) حشرة کوچکی که بر پشت سرخ رنگ آن خالهای سفید دارد، روی درخت ...
پ
معین
پیلک
(لَ) (اِ.) نک بیلک.
پ
معین
پیوسته
(پِ وَ تَ یا تِ)۱- (ص مف.) وصل شده، به هم بسته.۲- مقرب، ندیم.۳- (ق.) ه...
«
‹
144
145
146
147
148
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها