جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیکان
(پِ) (اِ.) آهن نوک تیز سر تیر و نیزه.
پ
معین
پیچانیدن
(دَ) (مص م.) نک پیچاندن.
پ
معین
پیکارگر
(پِ. گَ) (ص فا.) مبارز، جنگی.
پ
معین
پیچاندن
(دَ) (مص م.)۱- خم کردن، تاب دادن.۲- رنج دادن، فشار آوردن.
پ
معین
پیکارگاه
(~.) (اِمر.) میدان جنگ، رزمگاه.
پ
معین
پیچان شدن
(شُ دَ) (مص ل.)۱ - خم شدن.۲- پریشان و مضطرب گشتن.
«
‹
149
150
151
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها