جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پاملخ
(مَ لَ) (اِمر.) نوعی از ساعت. مق پادنگ.
پ
معین
پاپیروس
(اِ.) = پاپروس: گیاهی که در سواحل نیل میروید و در قدیم از آن ورقهای ...
پ
معین
پانکراس
(کِ) ( اِ.) لوزالمعده.
پ
معین
پامس
(مَ) (ص مر.) گرفتار، درمانده.
پ
معین
پاپیتال
( اِ.) نک عشقه.
پ
معین
پانک
(اِ.) جنبش ضد ارزش جوانان در غرب که با سر و وضع نامناسب و غیر - معمو...
پ
معین
پاپژ
(پَ) (اِ.)۱- زمین پست و بلند و ناهموار.۲- گل کهنه و نرم.
پ
معین
پانچ
۱- (اِ.) دستگاه یا وسیلهای که کاغذها را با آن سوراخ و باطل کنند، منگن...
پ
معین
پاپوش
(اِمر.)۱- کفش، پای افزار.۲- مجازاً گرفتاری، دردِسر. ؛ ~ درست کردن برا...
پ
معین
پانویس
(نِ) (ص مر.) (اِ.) زیرنویس، پانوشت، پان وشته، آن چه جدا از متن اصلی با...
«
‹
23
24
25
26
27
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها