جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پاکوب
۱ - (ص مر.) رقاص.۲- (ص مف.) کوفته شده، له شده.
پ
معین
پاک
( اِ.)۱- عید فصح، عیدی که یهودیان هر سال در چهاردهمین روز از نخستین م...
پ
معین
پایاپای
(اِمر.) داد و ستدِ جنسی، معاملهای که در آن پول رد و بدل نشود.
پ
معین
پای برداشتن
(بَ تَ) (مص ل.) فرار کردن، گریختن.
پ
معین
پاکنویس
(نِ) (اِ.) آن چه از روی پیش نویس یا چرکنویس به صورت پاکیزه و خوانا نوش...
پ
معین
پاژه
(ژِ) (اِمر.)۱- پاچه.۲- ساقه.۳- پاچنگ.
پ
معین
پایانه
(نِ) ( اِ.) نک ترمینال.
پ
معین
پای برآوردن
(بَ. وَ دَ) (مص ل.) پایکوبی، رقص.
پ
معین
پاکنه
(کَ نِ یا نَ) (اِمر.)۱- جای پا یا پلهای که در کاریز و قنات و مانند آن...
پ
معین
پاژنگ
(ژَ) (اِمر.) نک پاچنگ.
«
‹
26
27
28
29
30
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها